معنی شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن, معنی شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت پ لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن, معنی abj(bc;tت;mdاx]ak) guاf bاbj، fcاr lcbj، wdrg lcbj، fdjmc m fdpاgت , guاf، guاf adai، kici، fcr، /cbاoت، guاfdlcbj, معنی اصطلاح شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن, معادل شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن, شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن چی میشه؟, شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن یعنی چی؟, شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن synonym, شدن(درگفتگویازچشم) لعاب دادن، براق کردن، صیقل کردن، بینور و بیحالت , لعاب، لعاب شیشه، مهره، برق، پرداخت، لعابیکردن definition,